- زبان زده
- مذاکره شده، گفتگو شده
معنی زبان زده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
با زبان چشیدن (طعامی را)، سخن گفتن حرف زدن
خاسر، متضرر، خسارت کشیده در داد و ستد و تجارت و معامله
سخن گفتن، حرف زدن، زبان درازی کردن
چشیدن
چشیدن
اصطلاح، آپشن
لسان الحمل آذان الجدی بارهنگ
شعله زدن زبانه کشیدن مشتعل شدن، شعله کش مشتعل
بارهنگ، گیاهی خودرو و یک ساله با ساقه های نازک و برگ های بیضی شکل و خوشه های دراز که دانه های ریز و لعاب دار آن مصرف دارویی دارد،، بارتنگ، لسان الحمل، جرغول، چرغول، جرغون، خرغول
شعله کشیدن آتش
نشستن روی زانو، خم شدن پیش کسی برای تعظیم او
ریتاکه
زبان حال، زبان باطن، کلام یا حالتی که از راز درون شخص حکایت کند
آنچه که بر سر زبانها افتد مطلبی که گروه بسیار از آن مطلع شوند: (زبانزد خاص و عام شد)
موضوعی که بر سر زبان ها افتد و در همه جا بگویند، مطلبی و سخنی که عدۀ بسیاری از آن آگاه شوند و به یکدیگر بگویند